کد مطلب:152126 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:359
مکاشفه ملا علی کازرونی در شب بیست و سوم ماه رمضان
این قضیه توسط مرحوم شهید دستغیب شیرازی نقل شده است: جناب حاج ملا علی كازورنی رحمة الله علیه كه یكی از افراد با ایمان و با اخلاص بود، نقل فرمود: شب بیست و سوم ماه رمضان در بالای منزل به تنهایی احیاء داشتم و در هنگام سحر ناگاه حالت سستی و بی خودی به من دست داد.
در آن حال متوجه شدم كه تمام عالم اعلا مملو از جمعیت و غلغله است و سر و صدای فراوانی است! از صدایی كه فصیحتر و به من نزدیكتر بود، پرسیدم: تو را به خدا كیستی؟ فرمود: من جبرائیل علیه السلام هستم! گفتم: امشب چه خبر است؟ فرمود:
حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام با مریم و آسیه و خدیجه و كلثوم برای زیارت قبر حضرت سیدالشهداء علیه السلام می روند. و این جمعیت نیز ارواح پیغمبران و ملائكه هستند.
گفتم: برای خدا مرا هم با خود ببرید! فرمود: زیات تو از همین جا قبول است و سعادتی داشتی كه این منظره را ببینی.
حضرت آیة الله شهید دستغیب قدس سره فرمود: براستی حاجی مزبور علاقه ی شدیدی به حضرت سیدالشهداء علیه السلام نصیبش شده بود، كه در همان مجلس دو ساعتی چند مرتبه كه اسم مبارك حضرت امام حسین علیه السلام را می برد، بی اختیار گریان و نالان می شد و تا چند دقیقه نمی توانست سخن بگوید و فرمود: من طاقت ذكر مصیبت آن حضرت را ندارم [1] .
در آن حال متوجه شدم كه تمام عالم اعلا مملو از جمعیت و غلغله است و سر و صدای فراوانی است! از صدایی كه فصیحتر و به من نزدیكتر بود، پرسیدم: تو را به خدا كیستی؟ فرمود: من جبرائیل علیه السلام هستم! گفتم: امشب چه خبر است؟ فرمود:
حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام با مریم و آسیه و خدیجه و كلثوم برای زیارت قبر حضرت سیدالشهداء علیه السلام می روند. و این جمعیت نیز ارواح پیغمبران و ملائكه هستند.
گفتم: برای خدا مرا هم با خود ببرید! فرمود: زیات تو از همین جا قبول است و سعادتی داشتی كه این منظره را ببینی.
حضرت آیة الله شهید دستغیب قدس سره فرمود: براستی حاجی مزبور علاقه ی شدیدی به حضرت سیدالشهداء علیه السلام نصیبش شده بود، كه در همان مجلس دو ساعتی چند مرتبه كه اسم مبارك حضرت امام حسین علیه السلام را می برد، بی اختیار گریان و نالان می شد و تا چند دقیقه نمی توانست سخن بگوید و فرمود: من طاقت ذكر مصیبت آن حضرت را ندارم [1] .
[1] داستانهاي شگفت ص 351 - كرامات الحسينيه ج 1، ص 115.